دانلود رمان ازدواج صوری ازدواج زوری

یک داستان پلیسی و عاشقانه درباره یک ازدواج صوری که …

دانلود رمان ازدواج صوری ازدواج زوری

ادامه ...

ثانیه می گذرد
هر بار که ما ملاقات می کنیم، این فقط یک بحث است
من دنبال چیز دیگری نبودم
آنها رقیب بودند، اما به دلیل سرسختی که داشتند
دومی که تونستم عاشق بشم
باد گرفت
این احمقانه بود که آن را در حد توانایی انسان بپذیریم.
اما در ظرفیت ذهن
چارچوب قانونی
و این کارما در دنیای ما نبود
اینجا داستان ما با غم همکار شدن شروع می شود (:
!.!..!درباره این رمان (حتما بخوانید)!.!.!..قبل از انتشار هفید
رمان می‌دانی داستانت کلیشه‌ای است.
صحنه من نیست، من یک صحنه از یک داستان کلیشه ای خلق کردم
متأسفانه در رمانی که به تازگی منتشر شده، نسخه ای از آن را دیدم، زیرا نویسنده آن من هستم
من
حتی می توانید نام رمان را ذکر کنید و ادعا کنید که از من کپی شده است
رمانی نوشتم با پایانی متفاوت و صحنه های جدید
من نمی خواهم نام ببرم
شما خوب می دانید (اگر به آن فکر کنید، رمان اینگونه پیش می رود
مسیر را عوض کردم
همانطور که می گویند “چرا اینطور شد؟ آیا نباید اینطور می شد؟”
به نظر می رسد این است
این چیزی است که آنها خواننده ها را تشویق می کنند که بگویند:
نام رمانی که به احتمال 100 درصد به ذهنم می رسد “ازدواج و طلاق اجباری در سوریه” است.
این رمان تکرارهای زیادی دارد و مشخص است که در پایان چه اتفاقی می افتد، اما بهتر است آن را بنویسید.
مراقب باش» کیانا
بهمنزاد دختری است که قلم و داستانش تکراری نیست. خودت قضاوت کن
پس این رمان
بخوانید و متوجه شوید که این رمان کلیشه ای نیست
لطفا
اتفاقات جالب تری رخ خواهد داد، شاید با یک داستان نسبتا کلیشه ای
باشه، اما در کنار
بهش گفتم مطمئنم دو روز دیگه تو یه رمان دیگه میبینمش (:
قول می دهم پایان خوشی خواهد داشت، اما همیشه یک شگفتی وجود دارد
قلم من است
در انتظار شما
!……….. ازدواج در سوریه (: طلاق اجباری/:…..!
(ارحان)
اخم کردم و پرونده رو جلوی خودم گذاشتم و دستامو به میز تکیه دادم.
معابد ما آرام است
کمی فشار دادم و چشمامو بستم و سعی کردم آروم بشم.
من صدام را نجات می دهم
بالا نرو، اما به احتمال زیاد این اتفاق نمی افتاد. میشه لطفا مرا آرام کنید؟ سرم را بلند کردم
کلام که حال من را دید و می دانست طوفان در راه است نگاهی تند کرد
محکم روی میز کوبیدم و با لحن جدی بهش داد زدم:
_پس کی همچین دستوری داده؟
_من
وقتی به طرف کسی که این را گفت برگشتم، دختری قد بلند را دیدم.
او در چارچوب در اتاق من ایستاده بود. از قیافه اش ابرویی بالا انداختم. معلومه که دختره
مغرور و سنگین
اما محیطی که ما در آن بودیم چنین بارانی آورد وگرنه دخترها چطور؟
جدی گرفتن
متاسفم شما
دختر چادری به سرش زده بود که نمی توانستم او را ببینم و جواب ندادم.
این یک خاطره است
لبخندی زدم و از روی صندلی بلند شدم و دستانم را روی میز گذاشتم.
کمی به جلو خم شدم.
من این کارآموزان را از دست دادم
من احترام شما را ندیدم
دختر به کولام لبخند زد و برگشت و به دختر نگاه کرد.
به خودم
او احساس می کرد مورد احترام نظام است و این باعث شد من صادق باشم
دست روی سینه
به صحنه روبروی خود خیره شوید
دختر_میبینمت تو جلسه
وقتی او رفت، دستانم به هم قلاب شده بود. نمیدونستم چیه چون قبلا اینجا ندیده بودمش.
مدرک داشته باشند
اما وقتی میخرد به آن احترام میگذارد، احتمالا مدرک بالایی دارد
این یک مرغ است
پلیس دستورات من را رد کرد و دستورات خودش را اجرا کرد. خون بود
داشتم خودم میخوردم
باید به او نشان می دادم که سرگرد معروف اجازه نداشت گوشی من را بردارد.
رفتم دم در کلام احترام گذاشت که بهش توجه نکردم
طبق معمول به سمت اتاق کنفرانس رفتم.
عصبانی بودم اما طبق معمول سعی کردم صورتم را نشان ندهم.
سعی کردم صورتم را نشان ندهم
وقتی وارد اتاق کنفرانس شدیم، همه از جای خود بلند شدند.
احترام به نظام
اما متوجه همان دختری شدم که به احترام من ایستاد
زمان بر شماست
دخترها را در چنین مکان های حساسی قرار می دهند و به آنها می گویند پلیس
باید این کار را کرد
من نمی دانم با پلیس چه کنم.
دانشگاه و سیستم
باید یک شاگردی باشد تا به او یاد بدهی که احترام گذاشتن را بلد نیست.
دور میز رفتم، نشستم پشت میز و دستامو دراز کردم.
به صندلی هایشان اشاره کرد
همه زیردستانم نگاهی کوتاه به دخترک انداختند.
نگاه جدی
کارش بارون میاد…خوبه…البته من اول به کارش نگاه میکنم ظاهر مهمه
این نیست
_خب یه توضیح لازم دارم…میشنوم.
افتخاری یک بار سرفه کرد و همه به سمت او برگشتند.
به او توجه کردم
ببینیم چی میگه
افتخاری – آقای گروهبان، متأسفانه موردی که ما با آن سروکار داشتیم یکی از این موارد است.
به بخش مواد بروید
مواد مخدر نیز دخیل هستند
لبخندی زدم و سرم را تکان دادم

I raised my head
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای مطالعه کامل رمان کلیک کنید

ما یک موتور جستجوی رمان هستیم
اگر رمان شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.